الهی آمین
صبح آمدم بیمارستان وقت صبحانه دیدم به هر کدام از مجروح ها نان خشک داده اند با یک تکه پنیر .
به پرستار ها گفتم «این چیه ؟ این که ازگلوشان پایین نمی ره.»
گفتند «ما تقصیر نداریم .همین رو به ما داده اند .»
گشتم آبدار خانه را پیدا کردم .
در را باز کردم ،دیدم دارند صبحانه می خورند.
نان داغ توی سفره شان بود .
دادم بلندشد.
گفتم «انصافه شما که سالمید نون تازه بخورید،مجروح ها نون خشک؟»
نان ها را از جلوشان جمع کردم ،بردم برای مجروح ها.
خدایا به مسئولین ما حس خدمت به مردم بدون منت عطا کن ...
تبلیغات
درباره ما
سلام استفاده از این مطالب در هر جا و هر مکانی حلال و آزاد هستش و نیاز به اجازه گرفتن نداره ...
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
همین الان چند صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج مولا هدیه می کنی؟
پیوندهای روزانه
آمار سایت